×

مقاله خانواده ها به کمک نوجوان بیایید

خانواده ها به کمک نوجوان بیایید

درجریان رشد انسان، سال های حساسی وجود دارد که نقش خود را درتمام زندگی فرد برجای می گذارد.سال های آغازین کودکی و دوره ی نوجوانی ازاین مراحل مهم است.
نوجوانی دوران گذار از مرحله ی کودکی به بزرگسالی است و مانند همه ی دوران های گذار، بامشکلات و تعارض ها و بحران هایی همراه است.
خانواده به عنوان نخستین پایگاه تربیت، درتمام مراحل رشد به ویژه در سال های نوجوانی، نقش مهمی برعهده دارد. درحقیقت پایه و اساس شخصیت فرد درخانواده پی ریزی می شود. کودک درخانواده متولد می شود، رشد می کند، می آموزد وشکل می گیرد. اینکه می گویند سرنوشت هرکودک را خانواده تعیین می کند، اگرچه به صورت مطلق پذیرفته نیست، اما نشان دهنده ی نقش خانواده درزندگی حال و آینده ی کودکان است.
 
ساختار خانواده تاثیر مهمی دررشد عاطفی- اجتماعی نوجوان دارد. روابط پدر و مادر با یکدیگر و یا فرزندان، تقش تعیین کننده ای در سلامت روانی نوجوان برجای می گذارد. اگر این روابط براساس درستی استوار باشد می تواند نوجوان را درگذار ازاین مرحله ی دشوار، یاری رساند. برعکس، بانامناسب بودن روابط خانوادگی، زمینه برای ایجاد مشکلات و انحرافات فراهم می گردد.
تاکید براهمیت نقش خانواده، به معنای نادیده گرفتن نقش جامعه و تاثیرات عمیق اجتماعی برنوجوان نیست زیرا نوجوان دراین دوره، درکنار تاثیرپذیری از خانواده به شدت تحت تاثیر الگوهای اجتماعی نیزهست. به علاوه، بسیاری از نیازهای نوجوان را خانواده به تنهایی نمی تواند برطرف سازد. نوجوانی نیازها و ویژگی هایی دارد که با شناخت آنها و شناساندن آنها به نوجوانان بهتر می توان آنان را در گذار موفق از این مرحله ی دشوار یاری کرد.

نوجوانی دوره ی رشد سریع جسمی است. تغییرات شدید جسمی بر رشد عاطفی نوجوان تاثیر می گذارد و او را دچار اضطراب، تعارض، ناآرامی، کج خلقی، نارضایتی و زودرنجی می کند به ویژه اگر در این زمینه، آگاهی کافی به او داده نشده باشد. نخستین گام برای کمک به نوجوان، دادن اطلاعات علمی، مناسب و به موقع به او درمورد این تغییرات جسمی است.
از نظر ذهنی نوجوان دراین دوره کمتر به واقعیات توجه دارد و به رغم رشد عقلی، رفتارش بیشتر تابع عواطف و احساسات است تا تفکر و منطق. کم تجربه است و به همین جهت به جای پرداختن به واقعیات، به دنیای تخیلات پناه می برد و برای رسیدن به هدف ها و ارضای نیازهای خویش، به جای راه حل های واقعی و منطقی، به رویاهای خود فرو می رود. به عقاید و نظرات دیگران وابستگی فراوان می یابد و کمتر می تواند دربرابر مشکلات و موقعیت ها، تصمیم درست بگیرد و این امر او را به شدت آسیب پذیر می سازد. فراهم کردن امکانات مناسب برای انجام فعالیت های هنری- ورزشی و علمی به او کمک می کند تا هم تخیلات خود را درجهت درست پرورش دهد و هم با انتخاب آزادانه ی این فعالیت ها، توانایی تصمیم گیری خود را درعمل رشد دهد.

نوجوانی دوران شکل گیری هویت فردی است. دراین زمینه نیز نقش خانواده و جامعه جایگاه ویژه ای دارد. این هویت یابی از طرفی به دوران کودکی ارتباط می یابد چون پایه و اساس مرحله ی نوجوانی، دوره ی کودکی است که به خانواده- به ویژه پدر و مادر- بستگی دارد. می دانیم که نوجوان از خانواده ی خود الگو می پذیرد. اگر پدر و مادر ازنظر رفتاری الگوهای مناسبی ارایه دهند، همانندسازی نوجوان با آنها، هویت او رادرجهت مثبت شکل می دهد. برعکس، همانندسازی های نامناسب با الگوهای ناموفق والدین، روند هویت یابی او را مختل می کند. دراین زمینه اختلافات خانوادگی به ویژه اگر درحضورنوجوان مطرح گردد، تاثیر بسیارمنفی درجریان تشکیل هویت نوجوان به جای می گذارد و او را دچار اضطراب، نگرانی و ناامنی می سازد.

نوجوان با همسالان و گروه های دیگر اجتماعی نیزهمانندسازی می کند. دراین زمینه دنیای او وسیع تر و ارتباط او با محیط های دیگر بیشتر ازدوران کودکی است. هرقدر ارزش های حاکم بر خانواده، مدرسه، همسالان و جامعه هماهنگ تر و نزدیک تر باشد، هویت یابی نوجوان سالم تر و آسان تر خواهد بود. درغیراین صورت، نوجوان دچار سردرگمی، تعارض و بحران خواهدشد. 
عدم موفقیت نوجوان درکسب هویت خود- به هردلیل که باشد- به شکل گیری هویت منفی دراو می انجامد و سبب رفتارهای ضداجتماعی، ناسازگارانه و انحرافات گوناگون می گردد. البته نوجوان محکوم به داشتن هویت منفی نیست و حتی بعد از شکل یابی چنین هویتی باز می توان به نوجوان درجهت تغییرو اصلاح رفتارهای او یاری کرد اما همیشه پیشگیری از درمان، بهتر و آسان تراست.

استقلال طلبی یکی دیگر از نیازها و ویژگی های دوره ی نوجوانی است. نوجوان، دیگر کودک نیست.احساس می کند که بزرگ شده است و می تواند درکارها، خودش تصمیم بگیرد. اگر این نیاز با تحکم و برخورد خشونت آمیز والدین مواجه گردد، به سرکشی و طغیان منجر می شود. برای ارضای این نیاز، آزادی نوجوان، تاحدی که به خود و به دیگران آسیب نمی رساند، ضروری است. خشونت، نوجوان را از محیط خانواده دورمی سازد وارتباط اورا با والدین مختل می کند و او را به پنهان کاری یا پرخاشگری می کشاند. رفتار ملایم، محبت آمیزو درعین حال جدی، برخورد مناسبی با نوجوان دراین زمینه است.
مخالفت و انتقاد مداوم، از دیگر ویژگی های دوره ی نوجوانی است که ناشی از استقلال طلبی اوست. آرامش و ملایمت دربرابر نوجوان و محیط گرم و صمیمی خانواده می تواند مخالفت او را تعدیل بخشد. به رغم همه ی مخالف گویی ها، نوجوان به شدت نیازمند حمایت و راهنمایی است و اگر تکیه گاهی درخانواده نداشته باشد، به جست و جوی آن به محیط بیرون از خانه پناه می برد.

ارتباط با همسالان و به ویژه با جنس مخالف، از نیازهای دیگر نوجوانی است. نوجوانی از طرفی به معاشرت با همسالان خود نیاز دارد و ازطرف دیگر به علت کم تجربگی و تابع احساسات بودن ونیز با توجه به الگوهای نامناسب درمیان همسالان، می تواند از این ارتباط ها آسیب ببینید و یا آسیب برساند. دراین زمینه نقش والدین بسیار حساس است. اما با توجه به حساسیت نوجوان باید این کنترل به گونه ای صورت گیرد که به جای محدودیت، مصونیت در او ایجاد کند. این مصونیت را می توان با کنترل های غیرمستقیم از طریق ارایه ی کتاب های مناسب، فیلم های آموزنده، الگوهای مثبت، دادن آگاهی های لازم و به موقع، فراهم کردن امکانات فرهنگی- تربیتی برای پرکردن اوقات فراغت و با محبت و صمیمیت حاکم بر خانواده دراو ایجاد کرد.

چاپ
نویسنده: م ک. بازیجو
تاریخ انتشار: 1393/09/15 10:16:08