×

مقاله نگاهی به ارزش های بازی

نگاهی به ارزش های بازی


















از نظر جسمانی از آنجا که بازی اغلب با فعالیت بدنی همراه است، با رشد و تربیت اندام بچه ها و مهارت های جنبشی مناسب و آمادگی بدنی آنان ارتباطی نزدیک دارد. بچه ها بدنشان را با علاقه و لذت به کارهای جسمی وا می دارند و همزمان با آن، به مهارت هایی می رسند که آنان را قادر می سازد تا از نظر بدنی احساس اطمینان، ایمنی و اتکا به نفس پیدا کنند.

فعالیت هایی که کودک به عنوان بازی انجام می دهد، در پرورش نیروی بدنی و حواس او تأثیر فراوان دارند. کودک می پرد، می دود، از پله ها بالا و پایین می رود، لی لی می کند، خم و راست می شود، می نشیند و برمی خیزد، دوچرخه سواری می کند، توپ بازی و طناب بازی می کند و ... در همه این فعالیت ها عضلات و اندام های مختلف خود را به کار می گیرد و موجبات تقویت آنها را فراهم می سازد.
از نظر حسی و حرکتی می توان گفت، به وسیله بازی حس بینایی، شنوایی کودک پرورش می یابند. چشم و دست او از هماهنگی بیشتر و بهتری برخوردار می گردند و عضلات انگشتان و دست و پایش ورزیده می شوند. به طور کل بازی باعث تقویت مهارت های دست ورزی کودکان می شود.
معمولاً کودکان سالم از انرژی زیادی برخوردار هستند که به وسیله بازی آن را مصرف می کنند. اگر انرژی های اضافی کودک از طریق صحیح (بازی) به مصرف نرسد و به حالت سرکوب شده در جسم کودک ذخیره شود، موجب عصبانیت و بدخلقی کودک می شود.

از نظر اجتماعی انسان، به عنوان موجودی اجتماعی، نیاز به گروه دارد او با بازی کردن نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن بر می دارد.

کودک به وسیله بازی، مفاهیم همکاری، پیروزی، شکست، همچشمی ، برتری طلبی، رقابت و ایجاد رابطه انسانی و دوستانه را یاد می گیرد، همچنین می آموزد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون و احترام به دیگران را در خود رشد می دهد. مثلاً کودکی که برای نخستین بار سوار تاب می شود بسیار خودخواهانه برخورد می کند. ولی به مرور یاد می گیرد که دیگرکودکان نیز مشتاقانه انتظار می کشند. کودک با بزرگتر شدن، این اصل را می پذیرد که شرط اساسی بازی با دیگران همکاری است. در حدود سه سالگی به کودکان دیگر و بازی با آنان علاقه مند می شود و به تدریج آمادگی پیدا می کند که حقوق دیگران را درک کند. وقتی کودک به این مرحله رسید، زمان آشنایی و سپس آموختن بازی های گروهی فرا می رسد.

روح فرمانبرداری از مقررات وضع شده در بازی ها، کودک را به فرمانبرداری از مقررات اجتماعی عادت می دهد و قدرت سازماندهی، مدیریت و سلسله مراتب را به او می آموزد. بررسی های بسیاری نشان می دهد که بازی با دیگران به بچه ها فرصت می دهد تا رفتار خودشان را با رفتار دیگران هماهنگ کنند و دیدگاه هایی را که با نقطه نظرهای خودشان تفاوت دارد، به حساب بیاورند.
بنابراین بازی تجربه هایی غنی در اختیار بچه ها می گذارد؛ تجربه هایی که بچه ها به آنها نیاز دارند تا مهارت های اجتماعی را فرا گیرند، تحریم و سلطه گری را به کار برند و در قدرت، مکان زیست و عقیده با دیگران شریک شوند.

کودک به وسیله بازی، مفاهیم همکاری، پیروزی، شکست، برتری طلبی، رقابت و ایجاد رابطه انسانی و دوستانه را یاد می گیرد. همچنین می آموزد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون و احترام به دیگران را در خود رشد می دهد.
اگر به بازی از دید اخلاقیات نگاه کنیم متوجه می شویم که بازی یکی از مهمترین عوامل در تربیت اخلاقی  کودک به شمار می آید. کودک در خانه و مدرسه یاد می گیرد که چه چیز خوب و چه چیز بد است، ولی تثبیت معیارهای اخلاقی در این دو محل هرگز به اندازه بازی قوی نیست.

کودک درمی یابد که اگر بخواهد در بازی پذیرفته شود، باید درستکار، حقیقت طلب، مسلط به خود، عادل، صادق، وفادار، مسئولیت پذیر و دارای رفتاری پذیرفتنی باشد. اگر خواسته باشد در گروه حاشا کند، جـِر بزند، و به حساب خودش، کلاه سر دیگران بگذارد، همبازی ها خیلی زود او را طرد خواهند کرد و جایگاهی در گروه نخواهد داشت. او در بازی کم کم درک می کند که همبازی هایش در مورد خطاهای وی در بازی، نسبت به اعضای خانواده اش (پدر و مادر، برادران، خواهران) چندان شکیبا و صبور نیستند. بنابراین او یاد می گیرد که اصول اخلاقی را به هنگام بازی نسبت به محیط خانه و مدرسه به طور کامل تر رعایت کند.

چاپ
نویسنده: م ک. بازیجو
تاریخ انتشار: 1393/06/24 07:53:22